آدرس وبلاگمو عوض کردم.

بسم الله

آدرس وبلاگمو عوض کردم.

به

http://mynewsagency.wordpress.com

 کوچ کردم.

حال و هوا همان است که بود.

فقط قالب عوض شده برای راحتتر نوشتن.

خاک قدم هایتان توتیای چشمانم.

مثبت هيژده (6) - غريزه جنسي و ازدواج - بخش نخست


بسم‌الله

طرح موضوع :

چه دختر چه پسر، باید قبل از ازدواج، تکلیفمونو با غریزه جنسی و شیوه برخورد باهاش، روشن کنیم. به عبارتی، سعی کنیم رفتارها، احساسات و عکس‌العملهای برخاسته از غریزه جنسی خودمون رو خوب بشناسیم و درباره‌ش تحلیل داشته باشیم. براساس این شناخت و تحلیل هم بتونیم رفتارهای مناسب و برنامه‌ریزی شده در قبالش داشته باشیم. به طور مثال آدمایی که اعتقادات مذهبی دارن، می‌دونن که اسلام اجازه هیچگونه رابطه‌ جنسی رو قبل از ازدواج نمی‌ده. بنابراین افرادی که پایبندی‌های مذهبی دارن باید کلاً قید این موضوع رو تا قبل از ازدواج بزنن. موضوع مورد اختلاف اینجاس که از اون ‌جا که غریزه جنسی قوی‌ترین غریزه انسانه، وقتی برخی مقدمات فراهم بشه، بیشتر اوقات نمی‌شه جلوی برقراری رابطه جنسی رو گرفت. بنابراین منطقیه که بايد از کارایی هم که زمینه رو برای ارتباط جنسی پیش میارن پرهیز کرد؛ مثل چشم‌چرونی، دیدن فیلمای سـ.ـوپـ.ـر و ... حالا حرف من اصلاً این نبود. می‌خاستم بگم این ایده‌ای که می‌گن تنها راه ارضای غریزه جنسی، ازدواجه، پس به سرعت ازدواج کنین! مخالفم. این ایده باعث می‌شه بیشتر پسراي مذهبی، ازدواج رو توی رابطه جنسی خلاصه ببینن. چن سال هم که از ازدواجشون گذشت و اون کف‌کردن اوليه، خوابيد! ممکنه برن سراغ بازار آزاد! گفتم ممکنه!

تا بعد ...

مثبت هیژده (5) - ع ش ق ؟


بسم الله


دارم کتاب "هنر عشق ورزیدن" اریک فروم رو می‌خونم. برای اولین بار در مورد عشق و محبت زن و مرد، جملاتی متفاوت با آرای رایج پیدا کردم. ایشالا از بهترین مطالب این کتاب خواهم نوشت. ولی فعلاً اولین جمله کتاب رو که فروم به نقل از پاراسلسوس* آورده، ببینین:

"آن که هیچ نمی‌داند، به چیزی عشق نمی‌ورزد. آن که از عهده هیچ کاری برنمی‌آید، هیچ نمی‌فهمد. آن که هیچ نمی‌فهمد، بی ارزش است. ولی آن که می‌فهمد، بی‌گمان عشق می‌ورزد، مشاهده می‌کند، می‌بیند ... هرچه دانش آدمی در چیزی، ذاتی باشد، عشق بدان بزرگتر است... هر که فکر کند همه میوه‌ها در همان وقت می‌رسند که توت فرنگی، از انگور چیزی نمی‌داند."

پ‌ن‌- يکي از مهربانی‌های خدا به من و طرلان، نظر لطف بهداد و بهين بداغی است که گاهي که پدرشان آقاي علي بداغي سروده‌اي دارند، براي من هم مي‌فرستند. يکي از آخرين سروده‌هايشان خيلي لطيف است؛ و شايد زبان حال خيلي‌ها:

يك دو ماهي مانده تا عيد اي عزيز!

بي‌خيالِ اين همه سنگ و ستيز!

گيركرده در گلويت كيكِ بغض؟

استكاني "دوستت‌دارم" بريز!

* paracelsus

مثبت هیژده (4) - خوابِ گناه!

بسم الله

پدرام می‌گفت: "ديشب توي خواب، خودمو در حال گناهي ديدم، عجيب لذت‌بخش! توی خواب یهو به خودم اومدم و فهميدم درحال گناهم، دست نگه‌داشتم و بي‌خيال شدم؛ هنوز خواب بودم. از دست‌دادن اون لذتِ خیلی شيرين، حالمو گرفت."

پ‌ن- ظاهر پدرام به این حرفا نمی‌خوره. واسه همین نمي‌دونم بايد بش حسودی کنم یا نه!؟ اما از یه طرف هم، فک می‌‌کنم آدم تو خواب، خودِ خودِ خودشه. همون ضمیر ناخودآگاه که می‌گن. شاید چون تو خواب، محدودیت‌های مادی وجود ندارن، تخیل آدم یا نفسش یا به قول روانشناسا "اگو"ش یا به قول خارجیا "سلف"ش، آزادانه رفتار می‌کنه. اینکه دیدم یکی تو خواب اینجوری پایبنده، برام منحصر به‌فرد بود. چیزی که تصور نمی‌کنم توی اون دوستاییم که شاید ظاهرشون خیلی علیه‌السلام‌تر! از پدرام باشه، بشه پیدا کرد. [ناراحت]

مثبت هیژده (3) - قرار عاشقانه؟!

بسم الله

این روزا تعدادی از وبلاگایی رو که معمولاْ می خونم، در حال تعطیلی هستن. نویسنده های بعضی از این وبلاگا، وبلاگ رو فضای مناسبی برای یافتن همسر! می انگارن. (تازه بجه مثبتاشون!) و بعد از مدتی یا به دلیل سرخوردگی یا رسیدن به وصال، کرکره رو کشیده ن پائین. از اون طرف، خارجی های غربزده! یه چیزی دارن به اسم DATE. توی دیکشنری های خارجی این کلمه رو اینجوری ترجمه کردن:بیرون رفتن با فردی از جنس مخالف*. یعنی یه مدتی با کسی که تا حدی می پسندنش، میرن پارک، سینما، کافه،... و در قالب این روابط، طرفشون رو می شناسن و اگه خاستن با هم ازدواج می کنن. جامعه ما چون ظرفیت DATE رو نداره، بروبچ مثبت، در قالب وبلاگ، دنبال DATE می گردن!

پ ن۱: DATE : go out with a person of the opposite s-e-x

پ ن۲: شاید تعبیر وکی پدیا بهتر باشه > DATE : A social outing with a current or potential lover

مثبت هیژده (2) - فــ.ـاحــ.ــشه!


بسم الله

عکس فوق هیچ ربطی به موضوع این پست ندارد!

به زن هايي که هرشب با يکي مي خوابن، مي گن فـ.ـاحـ.ـشه!
به مرد هايي که هرشب با يکي مي خوابن، چي مي گن؟


پ ن : ناصر مي گفت : گاهی آدم از کسایی درس می گیره که خیلی کوچیک می بینتشون. اون سر دنیا که بودم، با یه فـ.ـاحـ.ـشه خوابیدم. بعد از آرام شدن ازش پرسیدم: "آخه چرا تو خودتو می فروشی؟" گفت: "من اگه می فروشم پول می گیرم. تو چرا؟ هم خودتو می فروشی، هم پول می دی؟"

مثبت هیژده (1) - "دعوت" به ضميمه ازدواج موقت!


بسم الله


بحث از معضلِ ازدواج موقت گاهي بالا مي گيره وگاهي ميخوابه (مثل اغلب موضوعات مهم!) ولي در قبال اين موضوع کمتر کسي صريحا مواضعشو روشن مي کنه. البته دلايل زيادي وجود داره که اعلام صريح نظرات، منحصر به جلسات خصوصي باشه. شفاف نبودن نظرات فقهي، چنان باب گشادي براي طرح موضوع بازکرده که بيا و ببين. البته هوس برخي مردان متمکّن متأهل! بي تأثير نبوده.
"دعوت" رو فيلمي ديدم که با رندي خاص حاتمي کيايي خودش حرف هاي منصفانه، روانشناسانه و جامع رو، در زمينه صيغه موقت زده؛ در اين خصوص، مردونگيش ستودنيه. حاتمي کيا تو اين فيلم نميخاد بگه صيغه خوبه يا بده، مثل اغلب فيلماش اين قضاوتو به عهده مخاطب مي ذاره. و فضاي موجود رو طوري با جزئياتش ترسيم مي کنه که کسي دست خالي از سينما نره بيرون. متأهل بودن، متموّل بودن و ظاهرالصلاح! بودن مردان صيغه اي! توي دعوت، واقعيت داره.
خاستم بگم درسته که محور فیلم دعوت حاتمي کيا، جنين ناخوانده س ولي ضميمه قدرتمند و کاملي درباره ازدواج موقت داره. ضميمه اي که ممکنه به مذاق دوستان مذهبي خيلي خوش نياد ولي واقعيه واقعيه...


پ ن 1:راجع به اصل موضوع ازدواج موقت، توي یه پست ديگه حرفامو مي زنم. هنوز چيزشو (بخوانيد: جگرش را) توي خودم نمي بينم!
پ ن 2: آنونس دعوت رو اينجا مي تونين ببينين.