آدرس وبلاگمو عوض کردم.
بسم الله

آدرس وبلاگمو عوض کردم.
به
http://mynewsagency.wordpress.com
کوچ کردم.
حال و هوا همان است که بود.
فقط قالب عوض شده برای راحتتر نوشتن.
خاک قدم هایتان توتیای چشمانم.
بسم الله

آدرس وبلاگمو عوض کردم.
به
http://mynewsagency.wordpress.com
کوچ کردم.
حال و هوا همان است که بود.
فقط قالب عوض شده برای راحتتر نوشتن.
خاک قدم هایتان توتیای چشمانم.
طرح موضوع :
چه دختر چه پسر، باید قبل از ازدواج، تکلیفمونو با غریزه جنسی و شیوه برخورد باهاش، روشن کنیم. به عبارتی، سعی کنیم رفتارها، احساسات و عکسالعملهای برخاسته از غریزه جنسی خودمون رو خوب بشناسیم و دربارهش تحلیل داشته باشیم. براساس این شناخت و تحلیل هم بتونیم رفتارهای مناسب و برنامهریزی شده در قبالش داشته باشیم. به طور مثال آدمایی که اعتقادات مذهبی دارن، میدونن که اسلام اجازه هیچگونه رابطه جنسی رو قبل از ازدواج نمیده. بنابراین افرادی که پایبندیهای مذهبی دارن باید کلاً قید این موضوع رو تا قبل از ازدواج بزنن. موضوع مورد اختلاف اینجاس که از اون جا که غریزه جنسی قویترین غریزه انسانه، وقتی برخی مقدمات فراهم بشه، بیشتر اوقات نمیشه جلوی برقراری رابطه جنسی رو گرفت. بنابراین منطقیه که بايد از کارایی هم که زمینه رو برای ارتباط جنسی پیش میارن پرهیز کرد؛ مثل چشمچرونی، دیدن فیلمای سـ.ـوپـ.ـر و ... حالا حرف من اصلاً این نبود. میخاستم بگم این ایدهای که میگن تنها راه ارضای غریزه جنسی، ازدواجه، پس به سرعت ازدواج کنین! مخالفم. این ایده باعث میشه بیشتر پسراي مذهبی، ازدواج رو توی رابطه جنسی خلاصه ببینن. چن سال هم که از ازدواجشون گذشت و اون کفکردن اوليه، خوابيد! ممکنه برن سراغ بازار آزاد! گفتم ممکنه!
تا بعد ...
بسم الله
پدرام میگفت: "ديشب توي خواب، خودمو در حال گناهي ديدم، عجيب لذتبخش! توی خواب یهو به خودم اومدم و فهميدم درحال گناهم، دست نگهداشتم و بيخيال شدم؛ هنوز خواب بودم. از دستدادن اون لذتِ خیلی شيرين، حالمو گرفت."پن- ظاهر پدرام به این حرفا نمیخوره. واسه همین نميدونم بايد بش حسودی کنم یا نه!؟ اما از یه طرف هم، فک میکنم آدم تو خواب، خودِ خودِ خودشه. همون ضمیر ناخودآگاه که میگن. شاید چون تو خواب، محدودیتهای مادی وجود ندارن، تخیل آدم یا نفسش یا به قول روانشناسا "اگو"ش یا به قول خارجیا "سلف"ش، آزادانه رفتار میکنه. اینکه دیدم یکی تو خواب اینجوری پایبنده، برام منحصر بهفرد بود. چیزی که تصور نمیکنم توی اون دوستاییم که شاید ظاهرشون خیلی علیهالسلامتر! از پدرام باشه، بشه پیدا کرد. [ناراحت]
این روزا تعدادی از وبلاگایی رو که معمولاْ می خونم، در حال تعطیلی هستن. نویسنده های بعضی از این وبلاگا، وبلاگ رو فضای مناسبی برای یافتن همسر! می انگارن. (تازه بجه مثبتاشون!) و بعد از مدتی یا به دلیل سرخوردگی یا رسیدن به وصال، کرکره رو کشیده ن پائین. از اون طرف، خارجی های غربزده! یه چیزی دارن به اسم DATE. توی دیکشنری های خارجی این کلمه رو اینجوری ترجمه کردن:بیرون رفتن با فردی از جنس مخالف*. یعنی یه مدتی با کسی که تا حدی می پسندنش، میرن پارک، سینما، کافه،... و در قالب این روابط، طرفشون رو می شناسن و اگه خاستن با هم ازدواج می کنن. جامعه ما چون ظرفیت DATE رو نداره، بروبچ مثبت، در قالب وبلاگ، دنبال DATE می گردن!
پ ن۱: DATE : go out with a person of the opposite s-e-x
پ ن۲: شاید تعبیر وکی پدیا بهتر باشه > DATE : A social outing with a current or potential lover

عکس فوق هیچ ربطی به موضوع این پست ندارد!
