صدایی از صدای عشق خوشتر نیست . . .

 

بسم الله

 

لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری*

 

 که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

 

 دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین

 

 تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری

 

نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را

 

که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری

 

چه میپرسی ضمیر شعرهایم کیست . آن من

 

مبادا لحظه ای حتی مرا اینگونه پنداری

 

تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت

 

به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری

 

چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی

 

تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری

 

چه فرقی میکند فریاد یا پژواک . جان من

 

چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری

 

صدایی از صدای عشق خوشتر نیست . حافظ گفت

 

اگر چه بر صدایش زخمها زد تیغ تاتاری

 

* محمد علی بهمنی

من او

 

بسم الله

یکی از دوستانم به همراه "او" یش خانه ای ساخته تا با هم در آن به تبادل مقدار معتنابهی عشقولانه و درد دل و غیره و ذلک بپردازند. به نظرم رسید خیلی خوب است مجالی اینچنینی برای هم درست کنیم و حرفهای دل را به فضای مجازی بسپریم. کمک می کند ...

 اسمش را هم گذاشته اند " منِ او". نشان به آن نشان که اسم زیباترین رمان ع ش ق ی  است که در سالهای اخیر چاپ شده. از رضای امیرخانی.

منم براشون یه هدیه از طرف خواجه شیراز تقدیم کردم که حیفم اومد توی طرلان نگذارمش :

منم که دیده به دیدار دوست کردم باز    . . .    چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز

نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی  . . . که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز

زمشکلات طریقت عنان متاب ایدل . . . که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز

طهارت ار نه به خون جگر کند عاشق  . . . به قول مفتی عشقش درست نیست نماز

در این مقام مجازی به جز پیاله مگیر . . .  در این سراچه بازیچه غیر عشق مباز

به نیم بوسه دعائی بخر ز اهل دلی . . . که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز

فکند زمزمه عشق در حجاز و عراق . . . نوای بانگ غزل های حافظ از شیراز  

بيا تا مونس هم يار هم غمخوار هم باشيم . . .

 

بسم الله

با این که هنوز مطلب قبلیم خشک نشده ولی شدیدآ هوس کردم یادی از فیض کاشانی کنم که در نوجوانی به سروده هایش علاقمند بودم . . . 

بيا تا مونس هم يار هم غمخوار هم باشيم

انيس جانِ غم فرسودهء بيمارِ هم باشيم

شب آيد شمع هم گرديم و بهر يكدگر سوزيم

شود چون روز دست و پاي هم در كار هم باشيم

دواي هم شفاي هم، براي هم فداي هم

دل هم جان هم، جانان هم دلدار هم باشيم  . . .

ادامه نوشته

خنده هاي عاشق . . .

 

بسم الله

 

خنده می بینی ولی از گریه دل غافلی

خانه ما اندرون ابر است و بیرون آفتاب

......................................................

شادم تصور می کنی وقتی ندانی

لبخندهای شادی و غم فرق دارند

....................................................

اشک در چشمان من دریای غم دارد ولی

خنده برلب می زنم تا کس نداند درد من

.................................................

خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است

کارم از گریه گذشته ست بدان می خندم

..................................................

ادامه نوشته